بالاخره بعد از گذشتن 39 هفته انتظار من هم پدر شدم و فرزند پسر خودمو دیدم. وقتی چشمم برای اولین بار به پسرم خورد حقیقتش از شوق گریه ام گرفت. باید پدر بشی تا حس کنی چقدر لذت داره. وقتی چهره ناز و کوچکوی و صورت ماهش رو دیدم خیلی خوشحال شدم و خداوند رو به خاطر همه نعمتهایش و همچنین عطا کردن فرزند سالم و اینکه همسرم زایمان خوبی داشت بسیار شکر گفتم . واقعا بچقدر خداوند در خلق کردن انسان اسرار پیچیده ای داره و چقدر بزرگه و چقدر مهربان. پسرم وزنش 3.4 کیلوگرم و قدش 50 سانتی متر بود و تقریبا همه چیزش خوب بود. اسمش رو گذاشتم امیرحسین چون این اسم رو خیلی دوست داشتم البته مادرش هم با من همفکر بود.
الان که دو و سه روز میگذره تقریبا بچه آرامیه و فقط موقعی که گرسنه اش بشه یا خراب کاری بکنه گریه میکنه. یکم سخت هست نگهداری و بزرگ کرنش ولی توکل به خدا و اینکه زندگی همینه.
الان قدر پدر و مادرم رو بیشتر میدونم که چقدر برای من زحمت کشیده اند. سلامتی همه پدران و مادران رو از خداوند منان خواستارم.
امیدوارم که خداوند به هر خانواده ای که دوست دارن بچه دار شوند بچه خوب و سالم عطا نماید. و دعا میکنم خداوند بچه ها رو برای پدر و مادراشون نگه داره.
در آخر میخوام از صمیم قلب به خدا بگم: دوستت دارم